سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نگاه تحلیلی به حجاب اجباری

نگاه تحلیلی به حجاب اجباری
 

وبلاگ > صالحی، سید عباس  - مقوله «حجاب زنان» از چالش‌های مهم فرهنگی- اجتماعی نظام اسلامی ایران بوده و هست. این چالش، منحصر به نظام اسلامی ایران نیست بلکه به نظر می‌رسد که هر نظام سیاسی اسلامی را در جهان معاصر با چالش مشابه روبه‌رو می‌کند.

بخشی از فشار علیه اسلام گرایان در جهان عرب و غیر عرب، در چند و چون مواجه با این موضوع است. گرچه رویکرد اسلام گرایان ترک در برابر حجاب، می‌خواهد مدل تازه‌ای را در این رابطه معرفی کند، مدلی که در عین التزام شخصی رهبران سیاسی مسلمان به حجاب به الزام و اجبار آن نمی‌پردازد، اما این مدل هنوز نه اسلام گرایان را راضی می‌سازد و نه مخالفان اسلام‌گرایان را اقناع می‌کند. چه اینکه اسلام‌گرایان ترک، نه مدعی اجرای اسلام‌اند و نه از چونان اکثریتی قاطع برخوردارند که بتوانند همه تمایلات خود را محقق سازند.

حجاب باوران در نظام اسلامی ایران، از شیوه‌های گوناگون برای استقرار آن سود جسته و می‌جویند. بخشی از این شیوه‌ها، فرهنگی و ترویجی‌اند و بخش دیگر شیوه‌های حکومتی و انتظامی‌اند.
به نظر می‌رسد که پس از سه دهه از انقلاب اسلامی ایران، آنچه در دوربرمان دیده می‌شود نه مدافعان حجاب را راضی و قانع میکند و نه مخالفان را!
مسأله حجاب در ایران، هم خطیبان جمعه و هم متدینان را به سوز و گداز وا می‌دارد و هم مخالفان و معاندان مساله حجاب را! و این نکته از شگفتی‌ها است که عده‌ای از تساهل و مدارا می‌نالند و عده‌ای از سخت‌گیری‌های فزاینده شکوه دارند!
شرایطی که طبق معمول هر چند سال یکبار، به صورت حضورهای خیابانی نیروهای انتظامی رخ می‌دهد - و صد البته پس از مدتی رنگ می‌بازد - موجب آن شد که نویسنده، که کم و بیش به موضوع حجاب تعلق خاطر یافته و در این زمینه، مطالعات شخصی و گاه برون‌دادهایی داشته است، به این اندیشه برآید که برداشت‌های خود را در این موضوع، با مخاطبان در میان گذارد و از ایشان (اعم از نخبگان و علاقه‌مندان موضوع) بخواهد او را در دریافت فهم درست‌تر یاری دهند. به این منظور، هم از منتشرکنندگان این سیاهه نگاشته‌ها، می‌خواهد که با رواداری بیشتر، نقطه نظرات خوانندگان را عرضه کنند و هم از خوانندگان درخواست دارد که دیدگاه‌های اجمالی و یا تفضیلی خویش را، به نویسنده ارسال دارند تا در صورت امکان، در یک مجموعه قابلیت عرضه و ارائه را بیابند. (در کامنت‌های یادداشت یا در صورت تفصیلی بودن به آدرس salehi4842@gmail.com)
صد البته فضای نشر عمومی این نگاشته‌ها، مانع از آن میشوند که مطالب قالبی تخصصی را بیابند، اما تلاش می‌شود که عمومی بودن به ادبیات پردازی و خطابه‌رانی نینجامد و با اختصار - در عین وضوح - مطالب ارائه گردند.

 

پوشش مسأله‌ای خصوصی یا حریم عمومی

نخستین مسأله در گفت‌و‌گوی تحلیلی از حجاب آن است که چه تصویری از پوشش است؟ آیا آن را در زمره مسایل حوزه خصوصی تلقی می‌کنیم یا در حیطه مسایل عمومی؟
برخی پوشش در خیابان و محل کار را چونان پوشش در محیط منزل تلقی می‌کنند و آن را در محدوده انتخاب در مسائل فردی می‌شناسند. همان‌گونه که انسان این حق را دارد که دکوراسیون و اثاث منزل و... را هرگونه که می‌خواهد برگزیند و چیدمان کند، در پوشش لباس بیرونی نیز چونان قاعده‌ای حکمفرماست. در نقطه مقابل، گروهی دیگر پوشش بیرونی مرد و زن را جزو حریم خصوصی تلقی نمی‌کنند بلکه آن را بخشی از هویت و فرهنگ اجتماعی می‌شناسند. همان گونه که رفت و آمد شهروندان، مشمول قواعد و قوانین اجتماعی است، پوشش بیرونی نیز چونان است و بایستی آن را با معیارها و مصالح اجتماعی سنجید و قوانین متناسب را وضع و اجرا کرد.

به نظر میرسد دلائل موجّهی وجود دارد که دیدگاه دوم را ترجیح می دهد:

1- نخستین و ساده‌ترین سخن آن است که اگر پوشش در مقوله‌ی حریم خصوصی تلقی شود، بایستی وضع هرگونه قانون در این محدوده غلط و نادرست باشد. بدین معنا که هر انسانی حق داشته باشد که همان‌گونه که در درون منزل به انتخاب و تزیین دکوراسیون می‌پردازد، در پوشش خود نیز چونان آزادی مطلق را داشته باشد که همان گونه قانون‌گذار و مجری قانون نتواند دایره‌ی این انتخاب را محدود کند. اما به خوبی می‌دانیم که در مدرن‌ترین جوامع و دولت‌های معاصر نیز مقررات عمومی در حیطه پوشش وجود دارد. زن و مرد، با پوشش سواحل دریا در خیابانها تردد نمی‌کنند و یا در ادارات و دانشگاه‌ها حضور نمی‌یابند و اگر چونان رفتاری از فرد سر زند، توسط مجریان قانون مورد بازداشت و توبیخ قرار می‌گیرد.
نکته فوق، نشان می‌دهد که نمی‌توان پوشش زن و مرد را صرفاً یک انتخاب در حریم خصوصی دانست. چه این که وضع و اجرای مقررات در حیطه خصوصی اتفاق نمی‌افتد.
حال اگر چونان مقررات در همه جوامع - هرچند با دایره‌ای متفاوت - رخ می‌دهد، نشان می‌دهد که ارتکازی فراگیر که بر عقل سلیم اجتماعی متکی است، وجود دارد که «پوشش بیرونی» چونان «پوشش خانگی» نیست و بایستی آنرا بخشی از حوزه و حریم اجتماعی تلقی کرد.

2- در یک بررسی تحلیلی‌تر بایستی به این نکته پرداخت که ما چه ‌چیز را حوزه خصوصی تلقی می‌کنیم تا سخن از آن بگوییم که پوشش در حیطه این حوزه است؟
در این زمینه تعریف‌های متفاوتی وجود دارد، اما نویسنده این سطور با این تعریف اجمالاً موافق است که مسائلی در حوزه خصوصی قرار می‌گیرند که با منافع اجتماعی ارتباطی ندارد و انتخاب فرد در آن حیطه در منافع و مضار دیگران تأثیری ایجاد نمی‌کند.
با این تعریف، هر نوع رفتار فرد (چه در داخل خانه و چه بیرون خانه) که با منافع و مضار دیگران ارتباط بیابد خارج از حیطه حریم خصوصی است و در نتیجه می‌تواند مشمول مقررات اجتماعی تلقی شود. صدای بلند بلندگو و تلویزیون از درون خانه هم مصداق حریم خصوصی و چهار دیواری و اختیار داری نیست، چه اینکه ایجاد مزاحمت صوتی برای دیگران می‌کند و لذا قانون‌گذار و مجری قانون، می‌توانند آنرا ممانعت کنند.
با این تفسیر از حریم خصوصی و قلمرو عمومی، بایستی دقت کرد که آیا می‌توان پوشش بیرونی مردان و زنان را صرفا یک انتخاب شخصی در حوزه خصوصی دانست؟

پوشش بیرونی مردان و زنان در قلمروهای متعدد اجتماعی تاثیر گذارند:

اولا: بخش جدی از هویت جمعی هر جامعه «فرهنگ اجتماعی» آن ا‌ست. جوامعی چونان جوامع غربی، چینی، ژاپنی، هندی و ... تفاوت‌های روشن در زیست فرهنگی خود دارند. گرچه گستره‌ی فرهنگ غربی پاره‌ای از تمایزات را از بین برده است اما هنوز می‌توان تفاوت‌های روشنی را در فرهنگ اجتماعی این جوامع دید. تمایزات و تفاوتهایی که علاقه مندان زیست بوم هریکی از این جوامع را دغدغه‌مند خود داشته و دارد.
این که پوشش بیرونی مردان و زنان بخشی مهم و تاثیر‌گذار در فرهنگ اجتماعی است؛ بدیهی می‌نماید. بخش وسیعی از اولین نماها و نمایه‌های فرهنگی هر جامعه - که در نقطه آغازین ارتباط و تماس دیده می‌شود - پوشش زنان و مردان آن است و شاید در مراحل بعد مقولاتی چونان معماری و شهرسازی و ...

ثانیا: پوشش بیرونی زنان و مردان، در حیطه امنیت اجتماعی نیز تاثیر‌گذاری محسوسی دارند. بدون آنکه در این بخش درباره محدوده پوشش بخواهم سخن داشته باشم، بدون تردید پاره‌ای از پوشش‌های زننده و تحریک‌آفرین می‌توانند در محیط امنیت اجتماعی هم تاثیراتی داشته باشند. چه این که با رواج پاره‌ای از این پوشش‌ها تحریکات مضاعفی صورت می‌گیرد که خارج از روال عادی و متعارف زندگی اجتماعی (در ارتباطات مرد و زن) است و طبعا مخاطرات را برای امنیت اجتماعی افزایش می‌دهند؛ مخاطراتی که بار سنگین‌تری را بر دوش منابع انسانی و مالی امنیت یک جامعه قرار می‌دهد و احیانا مواردی غیر قابل پیش‌گیری را نیز به همراه خواهند داشت.

ثالثا: پوشش زنان و مردان در «اخلاق اجتماعی» تغییرات جدی ایجاد می‌کند طبعا این هزینه و یا پیامد، فرع بر آن است که حضور و فواید آن مورد تصدیق باشد. به عنوان نمونه می‌توان به عناوینی توجه داشت از قبیل:
* پوشش‌های زننده، می‌تواند پاکدامنی نگاه را در زندگی اجتماعی مخدوش کند، روابط عرفی و متعارف را در زندگی جمعی مردان و زنان به نگاه‌های نامتعارف و ناهنجار تبدیل کنند.
* پوشش‌های خودنمایانه، می‌توانند غیرت خانوادگی را متزلزل کنند و هوس‌های تنوع آلود و خفته را بیدار سازند و تمایلات سبک سرانه را رواج دهند.
* پوشش‌های نامتعارف، ادب ارتباطی را دگرگون می‌کند و روابط مبتنی بر مفاهیمی چونان «حیا» و «عفت» را (که صد البته نیازمند توضیحات تبیینی خاص هستند) دگرگون می‌کند.
* و...
موارد فوق، نشان می‌دهد که نمی‌توان گفت که پوشش بیرونی زن و مرد تنها و تنها یک انتخاب شخصی است بلکه بایستی آن‌را در دایره‌ای از تاثیر‌گذاری در اخلاق اجتماعی تعریف و تبیین کرد.

رابعا: پوشش نامتعارف زنان و مردان، در عقلانیت اجتماعی نیز تاثیر‌گذاری جدی دارند. فرد و جامعه برخوردار از «عقل فردی و جمعی‌« اند و ارتقای اجتماعی چونان تکامل فردی به عقلانیت وابسته است. فضای پوشش نامتعارف زنان و مردان روابط اجتماعی را به سوی عواطف و تمایلات سوق می‌دهد و بر ارتباطات خردورزانه تأثیرات منفی می‌گذارد. در این زمینه جوامع غربی مدرن را نکته نقض این سخن نشمریم. این جوامع از برهنگی و نیمه برهنگی آغاز نکردند؛ بلکه عصر رنسانس با آزاد اندیشی و عقل‌گرایی شروع شد و آنچه که در غرب معاصر دیده می‌شود رخدادهای نویی است که در مسیر عقل مدرن رخ داد و اوج آن در دهه‌های پایانی قرن بیستم اتفاق افتاد.

خامسا: پوشش زنان و مردان، در حیطه زندگی اقتصادی جامعه موثر است. پاره‌ای از مصارف و نیازهای ناخواسته و یا نادرست تولید می‌کند و رواج می‌بخشد.
مجموعه موارد فوق و موارد دیگر، نشان می‌دهد که نمی‌توان پوشش را صرفا در حیطه مسائل خصوصی و فردی قرار داد و آن را فراتر از محدوده قوانین اجتماعی و مجریان قانون دانست. ادامه این گفتار را در جستار آینده پی می‌گیریم.